به گزارش مرکز خبر روابط عمومی مسجد مقدس جمکران، محمد محمودی نورآبادی یکی از نویسندههای دفاع مقدس است که بدونه هیاهو مشغول نوشتن و خلق اثر است. از او رمانهای بسیاری منتشر شده که برگزیده شدن در کتاب سال دفاع مقدس و کتاب سال شهید حبیب غنی پور از جمله افتخاراتی است که او به دست آورده و نشان میدهد که آثار او دارای استانداردهای لازم است.
به بهانه تازهترین رمانش با عنوان «قنوت آخر» که انتشارات کتاب جمکران آن را منتشر کرده، پای صحبتهای این نویسنده نشستیم. او در این گفتوگو از واقعگرایی در ادبیات دفاع مقدس سخن گفته شده و به وضعیت ادبیات دفاع مقدس پس از گذشت ۲۸ سال از پایان جنگ نیز اشاره شده است.
در ادامه مشروح این گفتوگو منتشر میشود.
*در «قنوتآخر» از منظر راویهای مختلفی به پرداخت و معرفی شخصیت اصلی رمان یعنی علیرضا پرداختهاید. یعنی روایتی مدرن را برای روایت رمان خود برگزیدهاید. در مورد این مسئله توضیح میدهید؟
خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران… بله، این سبک را پیشتر در سه اثر دیگرم یعنی «رنج»، «کمانی برای آرش» و «سرریزون» تجربه کرده بودم و در محافل ادبی و همینطور در نگاه مخاطبان، به عنوان تجربهای موفق مورد توجه واقع شده بود. همواره تلاشم این بوده که شهدای بزرگوار را در معرض آینههای مختلف قرار دهم تا از جهات مختلف مورد واکاوی و معرفی شخصیت قرار گیرند. وقتی هر آینه خودش تصویری را بنمایاند و نویسنده بتواند از زاویه دید افراد مختلف چنین کاری را بکند، قطعا حس همزاد پنداری نیز اتفاق میافتد و آن گونه که باید به دل و جان مخاطب مینشیند و من با چنین رویکردی «قنوت آخر» را نوشتم.
*بیان حالات خانواده یک رزمنده در دفاع مقدس از مهمترین ویژگیهای این اثر است. یعنی همان روایت مدرن در این بخش، به رمان کمک بسزایی کرده است، در حالی که برخی آثار توجهی به این حالات ندارند و بیشتر روی جبههها تمرکز دارند. در این رمان تعمدا به این موضوع اشاره کردید یا در ساخت رمان شما موثر بود؟
بله کاملا تعمدی این اتفاق افتاده است. وقتی که جنگ را فقط در پشت خاکریزها بنمایانیم، به عقبه پشتیبانی دفاع یک ملت خیانت و کم لطفی کردهایم. جنگ تیر و ترکشها در پشت خاکریزها اتفاق میافتد و جنگ اعصابها، شک و انتظارهای کُشنده و دردناک، حس و حالات خانوادهها و آلام و رنجهایشان در عقبه جنگ جریان دارد. پس جدا کردن این دو کار درستی نیست.
*تصویرسازیها و توصیفها بسیار جزئی است و خواننده خود را در موقعیت توصیف شده میبیند. برای این موضوع چقدر زمان گذاشتید؟
طبیعی است که متون سطحی و آمیخته با کلی گویی، نخواهد توانست جای خود را در بین مخاطبانش باز کند و خیلی زود از گردونه مطالعه خارج خواهد شد. خواننده دوست دارد در داستان صحنهها را ببیند و از توصیفات به لذت برسد. لذا در «قنوت آخر» تلاش کردم این اتفاق بیفتد. همچنان که در دیگر آثارم هم این رویه را دنبال کردهام اما در «قنوت آخر» پررنگتر است. برایم لذت بخش این است که خواننده بگوید با خواندن رمانت مانند فیلمی سینمایی آن را تماشا کردم. بارها چنین جملهای را از مخاطبان آثارم شنیدهام. به هر حال نویسنده هرچقدر هم که برای دل خودش بنویسد، در نهایت باید سفره دل را برای مخاطب باز کند و مخاطب باید هم باور کند و هم لذت ببرد. روی همین حساب «قنوت آخر» وقت زیادی از من گرفت. یعنی بیشتر از یک سال.
*این توصیفها و فضاسازیها برای تولید یک اثر تصویری بسیار مفید است. به اینکه فیلمنامه ای از این اثر نوشته شود فکر کردهاید؟
خیر، من بیشتر دنبال همین بودم که، پیش از آنکه داستان پایش به سینما و یا تلویزیون کشیده شود، خواننده صحنهها را در حد امکان ببیند و درک کند.
*در این رمان و در بسیاری از آثار شما(به خصوص در حوزه جنگ تحمیلی) با تصاویری واقعی و رئال از جنگ روبرو میشویم. این واقعگرایی چقدر به آثار شما کمک کرده است؟
آدم چندان رویایی نیستم. همیشه با واقعیتها راحتترم و فکر میکنم اکثر مخاطبینم هم از همین واقع گرایی لذت ببرند. این را بارها از خوانندههای آثارم شنیدهام.
*حالاتی که پدر علیرضا دارد به شدت واقعگرا است و شبیه حالاتی است که بسیاری از پدر و مادرهای رزمندگان داشتند ولی کمتر به آنها اشاره شده بود. چقدر برای رسیدن به این تصاویر تلاش کردید یعنی با خانواده رزمندگان همنشینی کردید یا مستندهایی دیدید تا بتوانید آن را در اثرتان پیاده کنید؟
همنشینی با این خانوادهها توفیق میخواهد که بنده آن را پیدا کردم. بله، خیلی پای درد دل این خانوادهها نشستم و آنچه در داستان میبینید، انعکاس آن درد دلهاست که از سینهها و حنجرهها به قلم و کاغذ برخورد کرده و تبلور یافته است.
*محمد محمودی نورآبادی را با آثار دفاع مقدس او باید شناخت. نسبت شما با دفاع مقدس در چیست؟
خانواده ما دفاع مقدسی است. ۱۶ ساله بودم که دو عملیات کربلای چهار و پنج را تجربه کردم. سال بعدش برادر معلمم شهید شد و پارسال هم برادری دیگر یعنی آقا ستار در دفاع از مقدسات ملتش در جنوب حلب غریبانه پرگشود. ما با مفاهیم مقاومت چنان پیوند خوردهایم که جدا شدن از این مسیر ممکن نیست.
*با توجه به گذشت ۲۸ سال از پایان دفاع مقدس وضعیت ادبیات دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
ادبیات دفاع مقدس تازه داشت به شکوه و بالندگی میرسید که با گرانی کاغذ و اوضاع اسفناک نشر مواجه شدیم. پرداختن به این موضوع حال و حوصله زیاد میخواهد. متاسفانه نهادهایی چون بنیاد شهید، حوزه هنری و بنیاد حفظ آثار کفگیرشان به ته دیگ خورده است. بنیاد حفظ آثار عملا تعطیل است. میبینید که جشنواره کتاب سال دفاع مقدس هم فراموش شد.
انتهای پیام/